سلام خدمت دوستان و همراهان عزیز parsjoy، در این مطلب قرار هست بازی Northern Lights که سال ۲۰۲۰ میلادی برای کامپیوتر های شخصی عرضه شد و هم اکنون در اِستیم نیز در دسترس است را مورد نقد و پردازش قرار بدهیم. این بازی در سبک بقا و زنده ماندن است،اما به این معنا نیست که با اسلحه برای زنده ماندن با موجودات عجیب می جنگید بلکه به این معناست که به نبرد طبیعت می روید.
بازی هایی همچون Resident evil Biohizard و Outlast که بهترین های ژانر Survivor Horror هستند کاملا با این بازی تفاوت دارند چون در این بازی های یک نیروی خارجی شما را تهدید میکند که بسیار غیر معمول است،اما در این بازی شما با طبیعت مواجه خواهید شد که بر خلاف دشمنان ژانر سروایول هارر هرگز پایان نمی یابد و همواره باید با آن مبارزه کرد تا جان شیرین خود را نجات داد.
داستان بازی زمانی آغاز میشود که یک گروه از محققین که در قطب مشغول تحقیق در یک مرکز کوچک بودند به یک باره مفقود میشوند و شما به عنوان یک محیط بان به این منطقه اعزام میشوید تا با بررسی سر نخ های موجود به یافتن گروه محققان نزدیک تر شوید،اما مسئله تنها یافتن آنها نیست بلکه باید برای زنده ماندن خودتان نیز بجنگید تا در طبیعت سخت و خشن قطب زنده بمانید.داستان حس ماجراجویی و کنجکاوی افراد را به شدت تحریک میکند که حتی برای یک مدت کوتاه نیز این بازی را تجربه کنند. این داستان در سینما بسیار کلیشه ای و تکراری خواهد بود اما در صنعت گیم یک ایده تازه و نو است که میتواند نویددهنده آینده بهتر صنعت گیم در زمینه داستان است.
گیم پلی برای گیمر های حرفه ای که اکثر اوقات با گیم پلی های اکشن و حادثه ای سر و کار دارند چنگی به دل نمی زند،اما گیم پلی با وارد کردن دوربین به عنوان اول شخص جذابیت های بصری رو بسیار زیبا تر جلوه داده است.اما همچنان گیم پلی در جذب مخاطب بسیار ناتوان است.
بازی با گرافیک بسیار بالا کار شده است به گونه ای که دانه های کوچک و ریز برف نیز با تمام ظریف کاری ها قابل مشاهده اند،به علت گرافیک بالای بازی مناظر طبیعی و مناطق بکر و دست نخورده قطب بسیار زیباست که گیمر را تا ساعت ها محو تماشای خود میکنند. در اکثر تصاویر به دلیل سرمای هوا و رطوبت مه زیادی وجود دارد و این سبب کاهش دید گیمر میشود،این هم میتواند سبب جذب مخاطب و یا حتی نتیجه معکوسش شود که یعنی مخاطب از کاهش دید خود لذت نبرد چون لذت بازی های ویدیو ای جلوه های بصری جذاب خلاصه میشود و وقتی که این اصل مهم نباشد،بازی شکست میخورد.
اما همانگونه که در بخش گیم پلی اشاره شد قرار گیری دوربین به عنوان اول شخص محیط بازی را زیبا تر نشان میدهند.اما باز هم این نکته که بازی اول شخص است ممکن از از کاریزمای شخصیت اصلی داستان کم کند کسی که ما تنها صدای آن را می شنویم و چهره آن برای ما قابل مشاهده نیست.
بازی برای خود جذابیت دیگری نیز خلق کرده است،شفق قطبی که یکی از زیبا ترین پدیده های طبیعی است و در قطب به زیبایی در شب قابل مشاهده است،را به زیبایی به تصویر کشیده است. استفاده از اِلِمان های برف و یخ برای پوشاندن محیط نه تنها یک جلوه بصری است بلکه در صدا و موسیقی متن بازی نیز بسیار تاثیر گذار است، برای مثان در یک صحنه که قرار هست یک jumpscare رخ بدهد، وجود یک موسیقی دلهره آور میتواند ترس را دو برابر کند.
در اکثر گیم پلی موسیقی متن و جود ندارد مگر به صورت لحظه های کوتاه و سازنده ها با استفاده از صدای قدم های شخصیت بر روی برف و یخ قصد داشتند که محیط را طبیعی تر نشان دهند اما هنگامی که شخصیت وارد یک مکان مثل یک غار میشود صدای قدم های او تغییر زیادی نمی کند و همچنان صدای خش خش راه رفتن رو برف را به گیمر منتقل میکند.
بازی Northern Lights چنان نتوانست به خوبی به دل مخاطبان و منتقدین بنشیند و گیم پلی آن اصلا گیم پلی خاص و بی نقصی نبود و مشکلات زیادی داشت، اما از طرف گرافیک آن جزئیات خوب و راضی کننده ای داشت و نوع داستان، برای یک گیم جذاب و تا حودی خاص بود.
روایت داستان مناسب
جلوه های بصری مناسب در طبیعت
وجود مشکلات زیاد در گیم پلی
عدم جذابیت موسیقی برای یک بازی ترسناک
خاص نبودن گیم پلی بازی