بازی Snake King، عنوانی مستقل از Mobirix، با پکیج کامل نوستالژیاست، که یاد آور بازی کلاسیک Snake روی گوشیهای قدیمی نوکیا است، که در ایران نیز طرفداران زیادی داشته است و یکی از اولین بازیهای Casual بوده که بر روی گوشیهای تلفن همراه عرضه شده است. با نقد و بررسی این عنوان توسط تیم Pars Joy، با ما همراه شوید.
اگر در دهه ۷۰ به یک گوشی نوکیا دسترسی داشتید، میتوانستید Snake را تجربه کنید که یکی از معدود بازیهایی بود که روی دستگاهی به جز دستگاههایی که برای بازی طراحی و تولید شده بودند، اجرا میشد. در این بازی شما کنترل یک مار را به عهده داشتید که با خوردن نقطههای پیکسلی، در فضایی monochrome و کوچک، درازتر میشد. نسخههای ابتدایی بازی چیزی به نام طراحی مرحله نداشتند و بازیکن تنها در یک صفحه تکراری، باید تلاش میکرد تا رکورد قبلی خود را بشکند.
عنوان Snake King سعی کرده تا با زنده کردن دوباره این کانسپت در مدیومی جدید و با معرفی مکانیکها و طراحی گرافیکی پیشرفتهتر، از این نوستالژی یک تجربه نوین بسازد. برای بررسی میزان موفقیت این عنوان، بخشهای مختلف بازی را کالبد شکافی خواهیم کرد.
در بازی شما هدایت پادشاه مارها را به عهده دارید. همین! تنها اِلِمان داستانی و اطلاعاتی که راجع به پادشاه مارها ارائه میشود، شمایل اوست که ترکیبی از اژدهای اساطیری آسیای شرقی و شکل و شمایل یک استاد هنرهای رزمی شرقی است. نژادپرستانهتر از این تصویرسازی، شاید در دنیای بازی موبایل کمتر دیده شود!
طراحی گرافیکی بازی و محیط، با استفاده از یک پالت رنگی با کنتراست کم اجرا شده و مدلها کیفیت چندانی ندارند. نورپردازی نیز به شکل بسیار ابتدایی با استفاده از منبع نوری که نامرئیاست، به جای استفاده از آتشدانها به عنوان منبع نور، پیادهسازی شده و این کاملاً در سایهای که Snake King بر روی زمین میگذارد قابل مشاهده هست. اگر موفق شدید آن را نادیده بگیرید، قطعاً تجربه بهتری خواهید داشت، اما سایهها حتی در کنتراست کمی که در رنگ مدلها وجود دارد، غیر قابل نادیده گرفتن هستند؛ به زبان سادهتر، نورپردازی در این بازی افتضاح است.
HUD بازی و رابط کاربری گرافیکی بازی اما کنتراست بالاتری نسبت به دیگر اجزاءِ در صحنه دارد و یکپارچگی بصری را به هم میریزد، که بعید است تصمیم آگاهانه طراح بوده باشد. همینطور اجزائی در HUD وجود دارند که مطلقاً هیچ کاربرد عقلانیای نمیتوان برای آن متصور شد، مثل «طولسنج»(!) که هرچه پادشاه مارها درازتر میشود، چند درجه از طیف سبز به سمت طیف قرمز متمایل میشود و یا قطبنمایی که پایین «طولسنج»(!) در سمت راست بالای صفحه وجود دارد.
بخش اصلی گیمپلی بازی جا به جا شدن در نقشه و خوردن سیبهای مکعبی شکل است، که به طول بدن Snake King اضافه میکند. در هر مرحله اتاقهایی وجود دارند که متناسب با سایز Snake King و تعداد سیبهایی است که در آن اتاق قرار دارد و به وسیله یک دروازه، به اتاقهای دیگری متصل میشود. هنگامی که به اندازه کافی سیب بخورید، میتوانید به مرحله بعدی بروید. متأسفانه گیمپلی بازی در همین سطح باقی میماند، ولی کاستیهای گیمپلی در اینجا به اتمام نمیرسد.
سرعت پادشاه مارها به شدت کم است. اگر بازی Snake کلاسیک را بازی کرده باشید، حالتی در آن وجود داشت که با طولانی شدن بدن مار، سرعت حرکت او نیز بیشتر میشد؛ در این بازی خبری از مکانیک تغییر سرعت خودکار وجود ندارد، اما میتوانید از قابلیت حرکت سریع Snake King استفاده کنید و سریعتر بروید.
اما مشکل اینجاست که شما تنها زمانی انگیزه پیدا میکنید سریع حرکت کنید که، تا سر حد مرگ حوصلهتان از این بازی سر رفته باشد و چالش بیشتری بخواهید. اما این قابلیت محدودیت دیگری هم دارد، شما تنها مدت زمان مشخصی میتوانید از آن استفاده کنید و پس از آن باید منتظر بمانید تا دوباره نوار نیترو(!) پادشاه مارها پر شود!
دنبال موسیقی خاصی در این بازی نگردید. اگر از من میشنوید، صدای بازی را قطع کنید. برخلاف تم آسیاییگونه بازی، موسیقی بازی شما را یاد راهپیماییهای مردان کیلت پوش اسکاتلندی (همان دامنهای چهارخانه معروف) میاندازد و به هیچوجه با دیگر اجزاء بازی یکپارچگی ندارد و علاوه بر اینها، به سرعت تکراری میشود.
بازی Snake King میتوانست با نوآوریهای جدی، به یک عنوان محبوب تبدیل شود، اما با توجه به مشکلات عدیدهای که برشمرده شد، به طرز ناراحتکنندهای ضعیف است و تجربه آن را به شما پیشنهاد نمیکنم.
نوستالژی برای بازیکنان Snake کلاسیک
گیمپلی ضعیف و خسته کننده
موسیقی نامناسب