گاهی اوقات وقتی برای نوشتن مقاله نقد و بررسی بازیهای شبیهسازی مجبورم یک بازی را انجام دهم، متوجه میشوم که دائما از خودم یک سوال ساده میپرسم: چرا در این دنیای مجازی کارهای پیش پا افتادهتری نسبت به زندگی واقعی انجام میدهم؟ و شاید مهمتر از آن، چرا اینقدر از آن لذت میبرم؟ بدترین موردی که در این زمینه به خاطر میآورم زمانی بود که داشتم House Flipper 2 را بازی میکردم، جایی که مجبور بودم خانهای را با دقت تمیز کنم، در حالی که در اتاق نشیمن خودم نشسته بودم که در حدی کثیف بود که صادقانه بگویم حدود یک هفته رنگ جارو برقی به خود ندیده بود.
با این حال، چیزی در مورد گیم پلی رضایتبخش انجام کارهای معمولی در اینگونه عناوین وجود دارد که به نظر میرسد گیمرها، از جمله خودم، چنین چیزهایی را در بازیها دوست دارند. این مقدمه را از آن جهت گفتم که به بازی مورد نظر ما یعنی Before Exit: Gas Station کاملا مربوط می شود؛ بازیای که لیستی از وظایف پیش پا افتاده را در اختیار شما قرار میدهد، اما به سرعت مشخص میشود که اینجا چیزهای بیشتری از یک رضایت شغلی معمولی در جریان است. خیلی خیلی بیشتر.
پمپ بنزین مورد نظر ما در بازی Before Exit: Gas Station، یکی از آن مکان های اصلی و منزوی است که در وسط یک جاده خاکی طولانی و خلوت در جایی در آمریکای مرکزی قرار دارد. شما مردی بی نام و نشان هستید، تقریباً جوان که در این پمپ بنزین کار میکند. اما نقش شما آن چیزی نیست که انتظار دارید؛ در اینجا شما ماشین ها را بنزین نمیزنید، قفسهها را در طول روز پر نمیکنید، یا با مشتریانی که به دنبال تنقلات آخر شب هستند، سر و کار ندارید. بلکه شیفت شما شیفت آخر است، شیفتی که پس از رفتن همه مشتریان و کارکنان به خانه شروع میشود. تنها کار شما این است که کثیفیهای حاصل از فعالیت روز پمپ بنزین را تمیز کنید و این محل را برای صبح روز بعد به طور ایمن ببندید.
خود گاراژ یک دنیای کوچک و مستقل است که شامل یک ایستگاه پمپاژ در فضای باز با دو پمپ و چند سطل زباله است و جایی برای تهیه یخ و چند سطل زباله دیگر وجود دارد. در محیط داخل، منطقه خرید اصلی را پیدا میکنید، جایی که قفسهها با تمام کالاهای معمول گاراژ پر شدهاند: چیپس، نوشیدنی و لوازم خودرو. یک دستگاه خودپرداز و یک صندوق اصلی نیز وجود دارد. همچنین به یک توالت مشتری و یک کارگاه مکانیکی متصل در پشت دسترسی دارید. در نهایت، یک انبار وجود دارد که جایی است که شیفت خود را شروع و پایان میدهید. این اتاق به عنوان پایگاه شما عمل میکند و شامل لوازمی است که برای پر کردن موجودی خود نیاز دارید، مانند کیسههای زباله تازه و رولهای توالت جدید.
وظیفه اصلی شما این است که در یک دوره هفت روزه کار کنید. هر شب، باید چندین کار را در اطراف گاراژ انجام دهید و سپس آنجا را ترک کنید، به این امید که همه آن کارها را به درستی انجام داده باشید. به عنوان مثال، در روز اول، لیستی از وظایف را خواهید یافت که به وضوح روی تابلوی اعلانات قابل بررسی هستند. اینها دقیقاً همان نوع کارهای روزمرهای هستند که انتظار دارید: طی کشیدن کف، تمیز کردن زبالهها و خالی کردن سطلهای زباله. سپس، باید همه درها را ببندید، رولهای توالت را دوباره پر کنید، همه چراغها را خاموش کنید و در نهایت، تابلوی درب اصلی مغازه را روی حالت «بسته» قرار دهید.
این روز اول شما را به یک حس امنیت کاذب فرو میبرد و با خودتان زمزمه می کنید که Before Exit: Gas Station فقط یک شبیهساز ساده کار است. اگر هنگام رفتن به پمپ بنزین، یکی از این کارها را اشتباه انجام دهید، ناگهان رئیس شما از ناکجاآباد ظاهر میشود و شما را سرزنش میکند. سپس روی صفحه اعلانی دریافت میکنید که میگوید چند کار را از دست دادهاید و آنها چه بودهاند. اگر چیزی را فراموش نکنید، به روز بعد میروید.
بعد از آن روز اول، نکتهی واقعاً پیچیده اتفاق میافتد: دیگر فهرستی از کارها برای انجام دادن وجود ندارد. فقط باید خودتان بفهمید مشکل پمپ بنزین چیست و میتواند هر چیزی باشد. اینجاست که بازی Before Exit: Gas Station ژانر خود را تغییر میدهد. گاهی اوقات، تمام پنجرهها به طرز غیرقابل توضیحی باز هستند و نیاز به بسته شدن دارند. در مواقع دیگر، هرج و مرج بیشتر مشهود است: دستگاههای خودپرداز و کشوهای ابزار همگی واژگون شدهاند و نیاز به جمعآوری دارند. یک بار، تعدادی رادیو در همه جا پخش شده بودند، همه آنها صدای بلند داشتند و نیاز به خاموش کردن داشتند. برخی از این رادیوها در معرض دید هستند، اما بسیاری از آنها در کمدها یا زیر قفسهها پنهان شدهاند و پیدا کردن آنها واقعاً دشوار است.
هرچه روزهای بیشتری را با موفقیت پشت سر میگذارید، وقایعی که نیاز به مرتب شدن در گاراژ دارند، شدیدتر میشوند. با این تشدید، چیزهای عجیبتر میشوند و جو وهمآلودتر میشود. اینگونه است که روایت بیشتر آشکار میشود و اینجاست که بازی به طور فزایندهای جالب میشود. به شما القا میشود که این یک بازی شبیهسازی شغلی ساده است، اما در واقع بیشتر یک بازی ترسناک بقای روانشناختی است، البته بازیای که استادانه و بدون تکیه بر ترسهای ناگهانی و بیارزش، وحشت ایجاد میکند.
از لحاظ ظاهری، بازی حس و حال زیبا و متمایزی در جلوههای بصری خود دارد. کل محیط بازی از یک منطقه ساده و محصور تشکیل شده که در آن فعالیت میکنید و به طور کامل زیباییشناسی سنتی پمپ بنزین آمریکایی را به تصویر میکشد. این یک گاراژ است که احساس میکند صدها داستان از سالهای گذشته را در خود جای داده، اما همچنین با نوعی حس ناامیدی ملموسی همراه است.
خود رئیس به خوبی شخصیت پردازی شده است و نحوه ظهور او کاملاً غافلگیر کننده می باشد. مخصوصا وقتی بازی شروع به عجیبتر شدن میکند، جلوههای بصری در پشتیبانی از این تغییر لحن، کار فوقالعادهای انجام میدهند. با این حال، طراحی صدا عملکرد حداقلی دارد و در حین بازی، شما فقط آهنگهای عجیب و غریب رادیو یا صدای تنهایی قدمهای خودتان را هنگام قدم زدن خواهید شنید. این پوچی دقیقاً همان چیزی است که حس قدرتمند غریبگی و انزوا را ایجاد میکند.
در مجموع، بازی Before Exit: Gas Station هوشمندانه شما را به سمت بسیاری از احساسات کاذب امن بودن سوق میدهد. به طوری که در شروع بازی، ابتدا فکر میکنید در حال آمادهسازی برای تماشای یک فیلم اسلشر هستید و قرار است اتفاق وحشتناکی برای کارمند تنها در شیفت شب داستان رخ دهد. سپس، آرام میشوید و فکر میکنید: “اوه، این فقط یک بازی شبیهسازی ساده است.” و سپس نوبت به یک پیچش بسیار عجیبتر دیگر میرسد.
من از انجام این تجربه سرگرمکننده و دلهره آور لذت بردم، حتی اگر تمیز کردن توالتهای مجازی آن دقیقاً جذاب نباشد. اگر از طرفداران بازیهای تشخیص ناهنجاری هستید یا فقط به دنبال یک تجربه ترسناک منحصر به فرد هستید که واقعاً شما را وحشتزده کند، این یک بازی شیفت شب است که قطعاً باید آن را تجربه کنید.
داستانی جذاب با مضمونی عجیب و غریب را روایت می کند.
حلقه گیمپلی "یک روز دیگر" بازی، واقعا سرگرم کننده و اعتیادآور است.
با پیشرفت در بازی به طور دلپذیری، ماهیت عجیب خود را به نمایش می گذارد.
برای اغلب گیمرها میتواند یک بازی سخت و ناامیدکننده باشد.
بهینهسازی میتوانست عملکرد بهتری داشته باشد.
انجام برخی وظایف بازی برای همه مناسب نخواهد بود.










































