با سلام خدمت تمامی دوستان و مخاطبان عزیز وب سایت ParsJoy که یک وب سایت تخصصی در زمینه نقد و بررسی بازی های ویدیویی می باشد. امروز یک بازی برای طرفداران سبک Metroidvania داریم که اگرچه ممکن است بسیاری از گیمر ها این نام را هم نشنیده باشند اما امروز توضیح مختصر در رابطه با این سبک علت خود یک زیر مجموعه ای از سبک های دیگر است ، خواهیم داد.
بازی Outbuddies DX که در تاریخ ۱۵ اکتبر سال ۲۰۱۹ توسط کمپانی سازنده Julian Laufer ساخته شد که البته نمیتوان اسم کمپانی روی این سازنده گذاشت ترکی گروه مستقل و کوچک متشکل از چند برنامه نویس می باشد. این بازی توسط یکی از ناشران معروف سبک های ایندی به نام Headup Games برای پلتفرم های Nintendo Switch , Play Station 4 , Xbox One و PC عرضه شد. ژانر اصلی این بازی را میتوان یک اکشن ماجراجویانه دانست که از ویژگیهای سبک Metroidvania نیز پشتیبانی می کند.
همانگونه که قول داده بودیم می خواهیم توضیحی در مورد زیر مجموعه Metroidvania بدهیم. در واقع ای سبک از زمانهای خیلی قدیم در بازیهای ویدیویی وجود داشته است و پایه و اساس آن از بازی های آرکید و قدیمی نشات می گیرد. بازی های Metroidvania در واقع دارای ویژگی های خاص خود هستند که یکی از بارزترین آنها در اختیار گذاشتن یک نقشه بسیار وسیع که قسمت های مختلف این نقشه به صورت پیوسته به هم مرتبط هستند و بازیکنان می توانند به صورت آزادانه در آنها جستجو کند. دیگر ویژگی این گونه بازی ها این است که گاهی از اوقات برخی از این قسمتها در نقشه بازی و در واقع در دنیای بازی راه ورودی بسته شده دارند و بازیکن باید با استفاده از ابزارهای بازی آن ها را باز کرده و یا راه دیگری را به محدوده بعدی پیدا کند. همچنین این گونه بازی ها دارای راه های میان بر و یا نقاط مخفی بسیار زیادی هستند که بازیکن با پیدا کردن آنها قدرت بیشتری در نابودی دشمنان نیز پیدا خواهد کرد.
همچنین این گونه بازی ها دارای یک ساختار محکمتری از لحاظ داستانی هستند و بازیسازان در این گونه بازی ها به مراتب توجه بیشتری به طراحی مراحل و ساخت موقعیت ها میکنند که این نیز خود باعث می شود پیوند عمیقی بین بازیکن و شخصیت های داستان به خصوص شخصیت قهرمان بازی به وجود بیاید.
بازی های Metroidvania معمولاً به صورت Sidescrolling طراحی می شوند به این معنی که بازی به شکل دو بعدی دیده می شود و دوربین بازی از کنار محیط را به شما نشان می دهد. دقیقا همانند بازی های موفق و آرکید قدیمی همهی از همین سبک دوربین تشکیل شده بودند. البته در سبک های دیگر هم میتواند همچین متودی را پیاده کرد اما به طور کلی این بازی ها بیشتر در سبک Sidescrolling Platformers دیده میشوند. تاریخچه شروع سبک Metroidvania به سال ۱۹۹۰ برمیگردد.
بازی منتخب امروز ما یعنی Outbuddies DX نیز یک نمونه کامل و بارز در سبک Metroidvania می باشد که از بیشترین ویژگی های آن بهره برده است. یک بازی دو بعدی که دوربین از کنار نمای بازی را به شما نشان میدهند و شما به عنوان شخصیت اصلی بازی دائماً در حال فرار و یا ماجراجویی هستید و گاها برای باز کردن مسیر نیازمند آیتم ها و موارد بسیار زیادی هستید.
گرافیک بازی نیز مانند بازی های آرکید دارای گرافیک پیکسلی می باشد که برای طرفداران این ژانر بسیار جذاب خواهد بود. طبیعی است که در مقایسه با بازی های امروزی این گونه طراحی گرافیک دیگر به چشم نخواهد آمد اما سازندگان این گونه بازی ها با قدرت بیشتر در جنبه های مختلف هنوز هم امکان جذب بازیکن را دارند. به طور مثال در این بازی مشاهده داستان جالبی هستیم چرا در واقع از یک افسانه واقعی نشأت گرفته است.
بازی Outbuddies DX درواقع بازگوکننده افسانه یک غواص به نام Nikolay Bernstein می باشد چرا در واقع یک باستان شناس دریایی بوده است. این غواص و باستان شناس بر اساس بخت بد و یا خوب است توسط یک طوفان عظیم گرفتار شده و به صورت ناخواسته ارتفاع سی و شش هزار پایی در زیر اقیانوس کشیده می شود. این اتفاق باعث میشود که او به صورت کاملا ناگهانی در اعماق اقیانوس یک شهر غرق شده را به نام Bahlam پیدا کند که روزگاری متعلق به خدایان باستان بوده است. در واقع بخشی از این داستان و نام شخصیت آن واقعی است اما تا مقدار زیادی از ادامه داستان ساختگی و یک افسانه است که توسط بازیسازان ما در بازی Outbuddies DX به تصویر کشیده شده است.
همچنین شخصیت دیگری در داستان وجود دارد به نام Wozan که برای جذاب تر کردن بازی در آن قرار داده شده است. این شخصیت در واقع از یک فرهنگ و جامعه از بین رفته با همین نام آمده است و در واقع یک بازمانده از آن نسل به حساب می آید که برای فرار از خدایان باستان حدود پنج هزار سال است که در این شهر غرق شده زندگی می کند.
فضای بازی بسیار تاریک و مطابق با اعماق اقیانوس طراحی شده است به طوری که از رنگ آبی در رنگ آمیزی موقعیت ها و لوکیشن های بازی بسیار زیاد استفاده شده است و ما در طول بازی شاهد طیف های مختلف از رنگیابی هستیم. کاملاً مشخص است که این امر بی دلیل نبوده است و با توجه به داستان اگر نگاهی به محتوای بازی بیندازیم متوجه می شویم که این استفاده به وفور است رنگ آبی فقط و فقط در جهت انتقال احساس سرما و تنهایی اعماق اقیانوس به مخاطبان می باشد.
همچنین ویژگی های بصری در قسمت های مختلف بازی و همچنین باس فایت ها نیز به مراتب دیده می شود. بله درست متوجه شدید بازی همچنین دارای مبارزات بسیار جالب و هیجان انگیز و چالش برانگیز می باشد که بازیکن برای عبور از مراحل بازی باید به این چالش ها بپردازد.
از دیگر نقاط عطف بازی می توان به موسیقی و همچنین مطابق با محیط و فضای بازی اشاره کرد. به گونهای دیگر همانگونه که شاهد یک موسیقی قدیمی مانند موسیقی های هشت بیتی هستیم ، از طرفی تلفیقی با موسیقی امروزی نیز احساس میشود که باعث شده است مخاطب ارتباط ملموس تری با فضای بازی برقرار کند .
شما در بازی می توانید از آیتم های بسیار زیادی استفاده کنید و همچنین با پیدا کردن قسمت های مخفی در بازی آیتم های بیشتری نصیبتان می شود. این امر باعث می شود که کمی فکر خود را به کار بیندازید به علاوه بر مسائل داستانی و بصری کمی هم درگیر گیم پلی و مبارزات بازی بشوید.در مسیر بازی به درب های برخورد می کنید آگاهان قفل و یا با اشیا مختلف بسته شده اند. جالب است بدانید تا وقتی که آیتم های مورد نیاز و مخصوص را پیدا نکنید نمیتوانید از این قسمت ها عبور کنید و این نیز خود یک چالش دیگر برای بازیکن خواهد بود.
موسیقی جالب و تلفیقی
داستان واقعیت محور
مبارزات متنوع
گرافیک پایین
تعداد کم شخصیت ها