وقتی برای اولین بار تریلر گیمپلی بازی The Necromancer’s Tale را در استیم دیدم، فوراً به یاد Diablo III افتادم. با اینکه زمان زیادی را صرف بازی کردن سری Diablo نکردهام، اما از زمانی که روی این بازیها صرف کردم، واقعاً لذت بردم، بنابراین این بازی تقریباً بلافاصله در لیست علاقهمندیهایم در Steam قرار گرفت. در نتیجه وقتی فرصتی برای بازی کردن و بیان نظرات صادقانهام به من داده شد، بیدرنگ آن را انتخاب کردم. The Necromancer’s Tale اولین بازی مستقلی است که پس از مدت ها انجام دادهام و چنین داستان کامل و پرجزئیاتی را ارائه میدهد، پر از داستانهای غنی، شخصیتهای جذاب و انتخابهای تأثیرگذار.
داستان بازی از این قرار است که در قرن هجدهم، شما برای مراسم تشییع جنازه پدرتان به شهر خود بازمیگردید. شما متقاعد نشدهاید که مرگ او تصادفی بوده است و تحقیقات شما شما را به مسیر تاریکی سوق میدهد. به محض اینکه وارد دنیای The Necromancer’s Tale می شوید، بازی شروع به محو کردن مرز بین روایت ثابت و داستانسرایی بازیکنمحور میکند.
سالهای اولیه شخصیت شما با برخی از رویدادهای کلیدی که از قبل تعیین شدهاند، ادامه مییابد، اما در طول بازی به شما انتخابهای معناداری داده میشود. تقریباً مانند یک رمان ماجراجویی که خودتان انتخاب میکنید، اما تاریکتر و غوطهورتر. این تصمیمات اولیه نه تنها بر داستان تأثیر میگذارند؛ بلکه مستقیماً بر آمار شخصیت شما نیز اثرگذار است. این یک روش هوشمندانه و خلاقانه برای ساختن شخصیت شما از طریق روایت به جای منوها است و به انتخابهایی که میکنید معنای واقعی میبخشد.
از لحاظ گیمپلی، The Necromancer’s Tale ترکیبی از اکتشاف، مبارزه و تعامل با شخصیتها را ارائه میدهد که (به نظر من) بسیار شبیه ترکیبی از دیابلو و دارک سولز است. اگرچه این یک بازی اکشن سریع نیست، اما همان فضای گوتیک، آزادی اکتشاف و رمز و راز نهفته در هر گوشه را به خوبی به اشتراک میگذارد.
در کل، سه حالت مختلف برای انتخاب وجود دارد که به شما امکان میدهد تجربه خود را طبق آنها تنظیم کنید. چه برای داستان، چالش یا چیزی بین این دو باشید، حالتی برای سبک مورد نظر شما وجود دارد. این باعث میشود بازی برای افرادی که تمایل دارند داستان را بدون استرس زیاد تجربه کنند، قابل دسترستر باشد، اما برای کسانی که به دنبال آزمایش مهارتهای خود هستند نیز به اندازه کافی چالش برانگیز باشد.
یکی از بخشهای مورد علاقه من در گیمپلی، تعاملی بودن جهان است. به لطف این ویژگی میتوانید اشیاء مختلف اطراف خود را بررسی کنید و حتی قابلیتی وجود دارد که با فشردن یک کلید، اشیاء قابل تعامل نزدیک را برجسته میکند. صندوقچههایی برای باز کردن قفل، آیتم هایی برای جمعآوری، تجهیزاتی برای خرید و فروش و بیش از ۱۸۰ NPC منحصر به فرد وجود دارد! بله، بیش از ۱۸۰ شخصیت غیربازیکن. این رقم به نظر میرسد طاقتفرسا باشد، اما صادقانه بگویم به بهترین شکل ممکن در بازی پیاده سازی شده است.
بر خلاف سایر عناوین مشابه، در این بازی صحبت کردن با NPCها فقط یک گفت و گوی ساده نیست. بلکه مکالمات این بازی اغلب شاخه شاخه میشوند و بسته به انتخابهای شما، گزینههای گفتگوی متفاوتی ارائه میدهند. نحوه برخورد شما با موقعیتهای خاص میتواند رتبه اعتماد آن شخصیت را نزد شما افزایش یا کاهش دهد، که ممکن است در آینده بر گزینههای شما تأثیر بگذارد. حتی بهتر از آن، آمار شخصیت شما در نحوه شکلگیری مکالمات نقش دارد. آمار بالا ممکن است به شما در جذب یا متقاعد کردن کسی کمک کند… اما آمار پایین در برخی زمینهها ممکن است گزینهها را مسدود کند یا کسب اطلاعات خاص را دشوارتر کند.
ضمنا ماموریتهای جانبی فراوانی در سراسر بازی یافت می شوند؛ از ماموریتهای کوچک گرفته تا داستانهای چند مرحلهای پیچیده با تأثیر واقعی. شما دائماً با وظایف، اسرار و داستانهای شخصیتمحور جدیدی روبرو میشوید که جهان را بیشتر شرح میدهند. هرگز احساس پر کردن جای خالی نمیکنید، فقط دلایل بیشتری برای کاوش، صحبت با همه و سرک کشیدن به هر گوشه تاریک نقشه وجود دارد.
از لحاظ گرافیک، سبک بصری The Necromancer’s Tale بلافاصله توجه من را جلب کرد. این بازی آن زیباییشناسی نقاشیگونه و غمانگیز را دارد که کاملاً با محیط فانتزی تاریک آن مطابقت دارد. در حالی که جزئیات گرافیکی محیط از دور ۱۰۰٪ واضح یا فوقالعاده دقیق نیستند، میتوانید به وضوح جهتگیری هنری و فضایی را که سازندگان به دنبال آن بودند، ببینید. این سبک به گونهای است که به جای کم کردن از جذابیت وهمآلود بازی، به آن میافزاید.
یکی از عجیبترین ویژگی این بخش، ظاهراً هر شخصیت است که تمام بیش از ۱۸۰ شخصیت غیرقابل بازی (NPC)، با دست طراحی شدهاند. این نه تنها چشمگیر است، بلکه به نوعی واقعا دیوانهوار است و با این حال، شخصیت پردازی زیادی به جهان اضافه میکند. همه منحصر به فرد به نظر میرسند، با طراحیهای رسا که حتی شخصیتهای کوچک را نیز به یاد ماندنی میکند.
صدا نیز کاملاً با لحن بازی مطابقت دارد. موسیقی پسزمینه با ویژگیهای آرام، دلهرهآور و اتمسفریک خود، مرا به شدت به یاد سری دیابلو میاندازد. این موسیقی به حفظ آن حال و هوای گوتیک و مرموز حتی زمانی که فقط در شهر قدم میزنید یا لیست کارهایتان را ورق میزنید، کمک میکند. و بله، برای همه شخصیتهای قابل تعامل، صداپیشگی کامل وجود دارد. کار صداگذاری در کل خوب است و به القای درام، تنش و وزن هر مکالمه کمک میکند.
در کل، اگر به داستان های نسبتا ترسناک علاقه دارید، واقعاً نمیتوانید از تجربه بازی The Necromancer’s Tale دست بکشید. این بازی شما را مجبور میکند برای قدرتهای جادوگری خود تلاش کنید، اما داستان جذاب آن از ابتدا تا انتها شما را مجذوب خود خواهد کرد. بله موافقم که داستان کمی کند شروع میشود، مخصوصاً در فصلهای ابتدایی، اما این یک امر ضروری است. این ریتم اولیه تماماً در مورد دادن پیشزمینه و زمینه احساسی به شماست، بنابراین وقتی انتخابهای تاریکتر و نقاط داستانی به شما میرسند، به شدت ضربه میزنند. و وقتی بازی شروع میشود، واقعاً شروع میشود.
حتی تمام وظایف اختیاری و مسیرهای شاخهای طبیعی به نظر میرسند، انگار که به جهان بازی تعلق دارند و با هم کار میکنند تا داستان را بدون اینکه هرگز احساس پرکننده بودن داشته باشند، به جلو ببرند. اگر به بازیهایی علاقه دارید که به کنجکاوی و داستانسرایی پاداش میدهند، داستان نکرومنسر کاملاً ارزش وقت شما را دارد.
داستانی جذاب که در دوران قرون وسطی روایت می شود
فرماندهی ارتشی از مردگان در این بازی هرگز قدیمی و خسته کننده نمیشود
سیستم اعتماد بازی تنش بیشتری در گیم پلی ایجاد میکند
بیش از ۱۸۰ شخصیت غیرقابل بازی (NPC) وجود دارد
استفاده از یک روش خلاقانه برای بالابردن آمار شخصیتها
شروع بازی کمی کند است
جزئیات گرافیکی بازی همیشه به طور 100% واضح نیست