وقتی برای اولین بار تریلر معرفی بازی Seafrog را در استیم دیدم، بلافاصله فکر کردم که می توانم یکبار دیگر یک عنوان مشابه دیگری از بازی بسیار موفق و سرگرم کننده OlliOlli World را تجربه کنم و احساس کردم این نمیتواند دور از واقعیت باشد، زیرا این بازی مستقل چیزی بیش از یک آی پی مشابه بسیار دور نیست و امیدوارم حتی در یک رده آن نیز نباشد.
Seafrog عنوانی مستقل در ژانرهای اکشن-ماجراجویی است که توسط استودیوی بازی سازی OhMyMe Games ساخته شده و به وسیله همین شرکت در 15 آوریل 2025 راهی پلتفرم PC می شود. در ادامه توجه شما را به مطالعه مقاله نقد و بررسی این بازی که توسط وب سایت Pars Joy تهیه شده، جلب می کنم.
با توجه به مقدمه ای که بیان کردم، در ابتدا انتظارات زیادی از این بازی داشتم و آرزو می کردم هر چه زودتر بتوانم آن را تجربه کنم، اما پس از اینکه نسخه دموی را امتحان کردم، اینجا بود که ناامیدی هایی در وجودم پدیدار شد و هر لحظه تب و تاب من برای انتشار نسخه نهایی بازی کمتر می شد.
با نگاهی به تریلر معرفی بازی متوجه شدم Seafrog یک بازی اسکیتبردی است که در آن ترفندهایی را انجام میدهید و برای مهارتهای خود امتیاز کسب میکنید، اما در واقعیت، این یک بازی پازل و پلتفرم با چالشهای پیچیدهتر است که ویژگی خاص آن این است که از یک آچار به عنوان تخته شناور استفاده میکنید که این وِیژگی شدیدا یادآور بازی Marty McFly’s Back to the Future 2 است.
با این حال، این گیمپلی است که می تواند یک بازی را نجات میدهد یا آن را نابود کند و در این زمینه، بازی Seafrog بین امتیازهای بسیار مثبت و متوسط جایگاه خودش را پیدا میکند، اما من قبلاً چنین انتظاری را داشتم، زیرا ایجاد یک سیستم حرکت مداوم روان در این نوع بازیها معمولا بسیار دشوار است. احتمالاً به همین دلیل است که توسعه دهنده OhMyMe Games یک حالت حرکتی کاملاً غیر واقعی را انتخاب کرده اند که در آن کمبوهای از دست رفته عواقب کمی دارند یا اینکه حتی هیچ عواقبی ندارند، شما بدون کاهش سرعت جهت حرکت را تغییر می دهید و گویا هیچ نوع اینرسی در دنیای بازی وجود ندارد و در برخی از بخش ها شخصیت شما به سادگی حرکت ساده خود را نادیده می گیرد تا با فشار ساده یک دکمه چیزی را در مناظر به چنگ بیاورد. با این حال همچنان یک بازی سرگرم کننده است.
پس از ورود به دنیای Seafrog متوجه میشوید که یک قورباغه هستید، بله، عنوان بازی چیز زیادی به تخیل نمیگذارد و با پرت شدن از قایق ماجراجویی خود را شروع میکنید. شما از کات سین ابتدایی داستان، پیش خودتان این تصور را می کنید که قرار است یک طعمه یا چیز دیگری باشید و این بیرون راندن شروع به تبدیل شدن به عادت می کند.
نکته بعدی که می دانید، شما صاحب یک قایق دیگر هستید و وظیفه ما این است که قایق خود را تعمیر کنیم و سوخت پیدا کنیم تا از خلیجی که در آن هستیم خارج شویم. ما به سختی این موضوع را می دانیم و معلوم می شود که از قبل باید قایق را تعمیر کنیم تا به یک هواپیمای شخصی دوموتوره کوچک برسیم تا بتوانیم پرواز کنیم. احساس می کنم هیچ چیز این بازی منطقی نیست، اما در این مرحله، من حتی سعی نکردم این موضوع را بفهمم.
کمی بعد از تمیز کردن و تعمیر آنچه در قایق خود می توانیم انجام دهیم، به توپ جنگی دسترسی پیدا می کنیم که به قایق های اطراف شلیک می کند تا دقیقاً همان کار را انجام دهیم: تعمیر، تمیز کردن و یافتن سوخت. برای انجام همه این کارها، ما آچار شناور خود را داریم، ابزاری چند منظوره که بدون مشکل ظاهری تمیز، تعمیر و شناور می شود.
ما می توانیم به سادگی برخی از مانورهای آکروباتیک را انجام دهیم، یک نوار استقامتی را پر کنیم که به ما دسترسی موقت به سرعت بیشتر و توانایی حمله به دشمنان با ضربه ای از ابزارمان را می دهد یا حتی مهره ها را برای جلوگیری از نشت آب سفت می کنیم.مانور و انجام حرکات قلاب مانند به فشار دادن یکی از دکمه های کنترلر محدود می شود. مطمئناً، ما حرکتهای جدید را باز میکنیم و در حین پیشرفت، قدرتهای بیشتری دریافت میکنیم، اما هرگز به گونهای نخواهند بود که بازی را به طور قابل توجهی متفاوت کند. ضمنا من پیمودن مسیر و سیستم جابجایی در بازی را بسیار خسته کننده دیدم و حتی باز کردن قفل سفر سریع آن را به طرز محسوسی بهتر نمی کند.
سبک بصری بازی که تمایل دارد حالت وکسل را نمایان کند تا حدودی زیبا و رنگارنگ است و ترکیب پالت های به کار رفته در طراحی محیط را تحسین می کنم، اما بدون وجود آن، به این معنی است که حتی در این بخش هم هیجان خاصی ندارد و همین را می توان در مورد موسیقی متن نیز گفت که اگرچه موسیقی راک بدی ندارد، اما نمی تواند پویایی مورد انتظار ما را به بازی بدهد و تقریباً مانند نویز پس زمینه عمل می کند که پس از مدتی بازی کردن دیگر به آن توجه نمی کنیم.
در نهایت، از نظر محتوا، در زمان نوشتن این مقاله نقد و بررسی، قیمت انتشار بازی را نمیدانم، به نظرم میرسد که بازی خیلی بیشتر از آن چیزی است که در ابتدا به چشم میآید، زیرا شما از محفظههای زیادی در کشتیها عبور میکنید و پازلها به تدریج چالشبرانگیزتر و خلاقانهتر میشوند که در نهایت به بازی یک حیات خاص میدهد. همچنین، لحن طنزی در طرح داستان Seafrog وجود دارد، چیزی که به خوبی به شخصیت ها می خورد و من به این اشاره می کنم زیرا به نظر من به درستی و با ذوق از آن استفاده می شود.
گیم پلی روان و سرگرم کننده ای دارد
پازل ها به تدریج دشوار می شوند و منحنی دشواری از یک روند منطقی پیروی می کند
طنز به کار رفته در داستان بازی واقعا جذاب است
موسیقی متن پس از مدتی آزاردهنده می شود
قدرت هایی که به دست می آورید، تاثیر چندانی روی ادامه بازی نمی گذارند
جابجایی در دنیای بازی، خسته کننده می شود