همانطور که می دانید، بازیهای سبک استراتژی به دو زیرشاخه Turn-based و Real-Time تقسیم بندی می شوند که هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. روند انجام بازیهای استراتژی نوبتی همانند بازی شطرنج است: شما باید به نوبت حرکاتی را در بازی اعمال کنید و نیروهایتان را به نوبت حرکت دهید، در واقع تمام اعمال و تصمیمات شما به منظور انجام ماموریت ها یا پیشبرد اهداف گیم پلی به صورت نوبتی انجام می شود. اما در استراتژی زمان حال، تغییراتی که انجام می دهید، به صورت لحظه به لحظه و بدون توقف اعمال می شوند. بازی ای که در این مقاله از وب سایت Pars Joy به نقد و بررسی آن پرداخته ایم، As Far As The Eye نام دارد که یک عنوان روگ لایک با محوریت مدیریت منابع در سبک استراتژی نوبتی است که مکانیزم های جدیدی را در گیم پلی خود به کار برده است. در ادامه با ما همراه باشید.
As Far As The Eye یک کمپین پنج قسمتی را ارائه می دهد که به عنوان یک آموزش دهنده عمل می کند و به آرامی مفاهیم را تکه تکه معرفی می کند. شما در نقش رهبر قبایل کوچکی عشایر موسوم به pupils قرار می گیرید که باید هدایت این افراد را بر عهده گرفته و آنها را به محلی به نام مرکز جهان که با نام مستعار “The Eye” شناخته می شود، برسانید. شما باید یک دهکده متحرک بسازید، باید منابع، ساختمان ها و زندگی مردم دهکده را مدیریت کنید. به آنها کمک کنید تا قبل از غرق شدن جهان، از طریق کشاورزی، صنایع دستی، تحقیقات علمی و عرفانی علم و دانش به دست آورند و از این طریق پیشرفت کنند. با این حال مراقب باشید، شما باید قبیله خود را به خوبی مدیریت کنید و مطمئن شوید که آنها گرسنه نخواهند بود یا توسط سیل غافلگیر نشوند. این بازی با وجود سبک هنری جذاب خود، یک عنوان استراتژی پیچیده است و گیم پلی به مراتب دشوارتری در مقایسه با دیگر عناوین هم سبک خود دارد. متأسفانه، با وجود تعداد انگشت شماری از ایدههای منحصر به فرد که در بازی به کار رفته، انبوهی از مسائل فنی این بازی استراتژیک را کاملا ناشناخته و مدفون کرده است و آن طور که باید، نتوانست موفق شود.
محیط بازی روی یک شبکه شش ضلعی رنگارنگ واقع است، این شبکه های شش ضلعی برای هر سفر در رنگ های نارنجی، سبز و آبی پاستلی طراحی شده و شخصیت های کوچکی به نام Pupil با شکلهای حیوانی دوست داشتنی روی این شبکه ها قرار می گیرند که شما باید آنها را مدیریت نمایید. یک موسیقی ملایم در پس زمینه پخش می شود که این تصاویر آرام بخش را همراهی می کند. این نقشه شش ضلعی شکل، منابع متعددی را در خود جای داده است، از غذا گرفته تا مواد خام، شما باید دانش آموزان خود را مجبور کنید که این منابع را جمع آوری کرده و یا آیتم های مخفی را پیدا کنند. با پیشرفت در بازی و باز شدن نقشه های بزرگتر، اموال موجود در هر نقشه تکرار می شوند به علت اینکه بازی پیچیده تر می شود، به سختی می توانید بفهمید چه اتفاقی در حال افتادن است. این یک بازی استراتژی نوبتی است و بنابراین تعداد محدودی حرکت در هر زمان می توانید انجام دهید. با پایان دادن به نوبت شما، دشمن نوبت را در اختیار می گیرد، اما در این بازی، دشمن شما همان خطر قریب الوقوع سیل است. در پایین صفحه، نشانه ای از زمان بالا آمدن آب وجود خواهد داشت و وقتی تایمر تمام شود، همه چیز و همه را با خود می برد. البته بیشتر اوقات، بزرگ ترین تهدید گرسنگی است، نه سیل و شما باید این مورد را همواره در نظر داشته باشید.
هدف اصلی شما در بازی تکمیل سفرها و رسیدن به مرکز زمین یا همان The Eye است. شما یک نقشه ساده در اختیار دارید که از نقطه شروع خود بر روی این نقشه، می توانید منطقه بعدی به نام Halts را ترسیم کنید که قصد سفر به آنجا را دارید، منتها برای رسیدن به آنجا یکسری منابع لازم، نیاز دارید. این بدان معناست که مقدار مشخصی را در منطقه Halt فعلی خود برداشت کنید و هنگامی که به هدف مورد نظر رسیدید، می توانید با کاروان خود حرکت کرده و به قسمت بعدی نقشه بروید.
در مجموع گیم پلی بازی جذاب و البته کمی چالش برانگیز است، همانطور که برای یک عنوان مدیریت منابع باید باشد. همانطور که به تدریج به سمت “چشم” حرکت می کنید و از خطر سیل دور می شوید، برای مرحله بعدی سفر خود باید منابع مورد نیازتان را ذخیره نمایید. گم شدن در این بازی آسان است، به ویژه زمانی که به تمام واحدها و ساختارهایی که در فصلهای ابتدایی توضیح داده شده اند عادت کرده باشید، با این حال، هنگامی که به مناطق بزرگتر وارد می شوید، بازی می تواند با ماموریت های چند وظیفه ای خود، کاملا طاقت فرسا شود.
با اینکه بازی گیم پلی نسبتا پیچیده ای دارد، ولی یک بخش آموزشی وجود دارد که مکانیزمهای آن را به خوبی توضیح می دهد. با تکمیل مراحل، قفل قبیله های پیشرفته تری را باز می کنید که مجموعه ای از مکانیزم های اصلاح کننده را ارائه می دهند که البته احتمالا فاکتور بی رحمی بازی را هم به میزان قابل توجهی بالا می برد، در مورد المان های روگ لایت بازی نیز می توان گفت شما همواره در حال سفر از گره ای به گره دیگر در سراسر یک نقشه هستید، چرا که یک سیلاب همواره شما را تعقیب می کند و اگر به آن توجه نکنید، همه موجودات کوچک شما را غرق می کند.
هر توقف شما را موظف می کند که به نقاط عطف خاصی برسید، یا به صورت سهمیه منابع، یا با آموزش قبیله خود در مشاغل تخصصی مختلف و تعداد محدودی نوبت برای انجام این کار قبل از رسیدن آب به شما دارید. در این میان یک تایمر وجو دارد که محدودیت های زیادی ایجاد می کند. اما چیزی که آن را جالب تر می کند، خطرات و حوادث ناگوار مختلفی است که ممکن است برای شما اتفاق بیفتد و به همین علت، کار فرستادن افراد قبلیه برای جمع آوری منابع را پیچیده تر می کند. موسیقی، سبک هنری و طراحی های هنری بازی، یک احساس آرامش برای شما به ارمغان می آورند، اما مکانیزم های گیم پلی و درجه سختی بازی، دشوارتر از عناوین هم سبک خود می باشد و کاملا چالش برانگیز است.
طراحی زیبا و هنری محیط های بازی
طراحی Pupils قابل ستایش هستند
گیم پلی چالش برانگیز
موسیقی های متن عالی و گوش نواز
بخش های آموزشی پس از مدتی یکنواخت می شود
رابط کاربری نسبتا پیچیده و پرجزئیات
وجود باگ های زیاد در قسمت های مختلف بازی