از همان لحظه ای که برای اولین بار Rain World را در فروشگاه Xbox دیدم، فوراً به دو دلیل جذب آن شدم: یکی، سبک هنری آن که کاملاً خارق العاده به نظر می رسید و دوم، قهرمان داستان “Slugcat” مرا به یاد گربه خانگی خودم انداخت. این ها دو دلیل بسیار موجه هستند که بتوانند شما را به یک بازی علاقه مند کنند. علاوه بر این، یک فرض جالب داشت، ارائه یک تجربه به سبک مترویدوانیا که در آن هدف اصلی شما فقط شکست دادن یک دشمن بزرگ نیست، بلکه زنده ماندن در دنیای مرگباری است که در آن قرار دارید. با این حال، این بازی یک ماجراجویی گیرا بود و در عوض خودم را در یک سفر سخت دیدم که در آن اغلب احساس میکردم که بازی فعالانه تلاش میکند زندگی را برای من سخت کند. Rain World بیش از هر چیز دیگری یک بازی در سبک بقا است و این توجه را به چندین ویژگی جالب جلب می کند که آنقدرها هم در بازی این ژانر رایج نیستند.
در بخش داستانی Rain World، شما نقش “Slugcat” را بر عهده می گیرید – موجودی دوست داشتنی که ظاهراً از خانواده خود که در کات سین ابتدایی بازی نشان داده می شود، جدا شده است و اکنون در دنیایی قرار دارد که قبلاً از لحاظ صنعتی بسیار فعال بوده است. از همان ابتدا، محیط بازی کار فوقالعادهای انجام میدهد و به شما نشان میدهد که اینجا مکانی دوستانه نیست. برخلاف بسیاری از بازیها که مرگ را به عنوان یک واقعیت رایج و اجتنابناپذیر میپذیرند، در بازی Rain World، شکست فرصتی برای شروعی تازه نیست. در عوض، شکست اغلب آغاز یک عقب گرد بزرگ است و ناامیدی زیادی را به همراه دارد.
شما فقط باید در مورد این بازی هوشمند باشید و همواره باید در حال یادگیری مکانیزم های جدید آن باشید که البته خود بازی هیچ گونه توضیحی در مورد آنها در اختیار شما نمی گذارد. سپس باید بیاموزید چگونه زنده بمانید. در طول بازی باید بپذیرید که گاهی اوقات بدشانس خواهید بود و برای اکثریت قریب به اتفاق بازیکنان، من انتظار دارم که اینطور باشد.
چیزی که در مورد بازی Rain World آزاردهنده است، این است که توضیح کمی وجود دارد و بازی اطلاعات زیادی را به شما نمی دهد. چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد کلیات آن وجود دارد، اما بازی فقط نحوه غذا خوردن و خواب زمستانی را توضیح می دهد. شما موجودی هستید که از خانوادهاش جدا شده و در یک منظره شهری ویرانه قرار گرفته اید که گرفتار هیولاها و شکارچی های مختلفی شده که میخواهند شما را بخورند. شما به عنوان یک گربه تنبل به انتهای زنجیره غذایی نزدیک هستید، اما نه به قله آن. برای زنده ماندن باید خفاش بخورید، یا به طور دقیق تر، برای رفتن به خواب زمستانی باید غذا بخورید.
خواب زمستانی فقط در اتاق های مخصوص خواب زمستانی انجام می شود و برای استفاده از آنها باید حداقل چهار واحد غذایی داشته باشید. این اتاقها به ندرت دیده میشوند و هر استراحتی با دو چرخه به فصل متفاوتی در جهان منجر می شود. سیستم گذر فصلهای بازی مانند یک نردبان و به صورت پله ای کار میکنند، به این صورت که اگر بدون مرگ به خواب زمستانی بروید، به سمت بالا حرکت خواهید کرد و اگر بمیرید، به پایین حرکت خواهید کرد. این روند عذاب آور است، اما من دلیل آن را فاش نمی کنم.
دلیل اینکه شما فقط می توانید در این اتاق ها، خواب زمستانی کنید، خاصیت ضد آب بودن آنهاست. همانطور که از نام بازی پیداست، در این بازی باران وجود دارد و تقریباً مانند هر چیز لعنتی دیگری در Rain World، شما را می کشد. هر آیتم زندگی یا چرخه خواب زمستانی، زمانبندی شده است: اگر در زمان تعیینشده به جایی معین نرسید، مانند اتاق خواب زمستانی دیگری (که برای آن باید به خوبی تغذیه شوید)، در این صورت دچار اشکال میشوید.
این موضوع جالب است که شما گربه ای هستید که در عین حال یک حلزون هم هست، اما دقیقا در همینجاست که ایده های عجیب و غریب Rain World به پایان می رسد. دنیای بازی یک زمین وسیع بایر الهام گرفته از سبک 16 بیتی است و در حالی که نوعی شکوه و عظمت زیبا و ویران شده، سراسر آن را فرا گرفته است، چیزی در آن وجود ندارد که احساس خوبی به شما بدهد. ممکن است احساس کنید هیچ راهی برای زنده ماندن در این دنیا وجود ندارد. در اوایل بازی به حدی می مردم که هر لحظه قصد داشتم از ادامه آن صرف نظر کنم،
علیرغم اینکه برای پنج ساعت اول از این بازی متنفر بودم، زمانی که الگوی اساسی بقا را یاد گرفتم و هنگامی که عواقب واقعی مرگ برایم آشکار شد، به شدت عاشق آن شدم. دریافتم که این یک بازی بزرگ است که به صبر و پشتکار فوق العاده زیادی نیاز دارد. با این حال، باید بدانید که این یک بازی دشوار است و یادگیری گیم پلی آن زمان زیادی می طلبد. Slugcat تنوع حرکات کمی دارد که این به آن معنا نیست که لزوماً محصور باشند. اما شما متوجه نمیشوید که حرکات جدیدی وجود دارند، مگر اینکه از طریق آزمون و خطای اتفاقی.
خود دنیای بازی کاملاً شگفتانگیز به نظر میرسد، با یک سبک بصری ساده که کاملاً شما را در حال و هوای داستان محو می کند. هرجای بازی که می روید تاریک و ترسناک به نظر می رسد، اما نوعی زیبایی غیر قابل توصیف در آنها نهفته است که واقعا نظر هر بازیکنی را به خود حلب می کند. در هر لحظه بازی شما واقعاً احساس خواهید کرد که در حال کاوش در این دنیای متروک هستید که خطر می تواند تقریباً در هر جایی پنهان باشد.
Rain World دنیای عظیمی دارد که میتوان به راحتی در آن گم شد و باعث افزایش آدرنالین واقعی برای بقا میشود. متأسفانه، این جنبههای مثبت – در کنار سبک هنری بدیع آن – با برخی از جنبههای کمتر رضایتبخش در تضاد هستند: کنترلهای کمی ناخوشایند، احساس آزادی تقریباً بیش از حد و تهدید نسبتاً مداوم از دست دادن بخشهای بزرگ پیشرفت. این بازی چیز جدیدی با این ژانر انجام می دهد و در بیشتر موارد آن را به خوبی انجام می دهد. مطمئناً پتانسیل زیادی برای این بازی وجود دارد که بتواند عنوان مستقل خاص باشد، اما هرگز به اندازه کافی به آن سطوح نمی رسد.
سبک هنری زیبا و محوکننده
انیمیشن های فوق العاده بنیادی و جلب توجه کننده
ارائه یک دنیای وسیع و رنگارنگ
ارائه مکانیزم های جالب در ژانر پلتفرمر
در حدی که سرگرم کننده نیست، دشوار است
داستان و مکانیزم بازی مبهم است
کنترل های ناخوشایند
احساس می کنید بیش از حد آزادی عمل دارید